جشنوارههای ادبی سدی در برابر قطع ارتباط جامعه با شعر
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۱۵۹۶۱
یک شاعر گفت: جشنوارههای ادبی به مثابه یک رویداد عمل کرده و نمیگذارند که پیوندهای جامعه با شعر قطع شود.
زینب رازدشت، شاعر جوان و صاحب مجموعه اشعاری، چون «رنگین کمان را به تنهایی دعوت میکنم»، «عاشقانههایی که هرگز برای تو نبودند» و «پرندهای که پای تقدیر مرد» یادداشتی را درباره جشنواره شعر فجر به مثابه یک ضرورت به مرحله نگارش درآورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این یادداشت را در ادامه بخوانید:
«علمای معرفتشناسی همیشه بین «سکنی گزیدن» و «در مکان بودن» تفاوت قائل شدهاند. «در مکان بودن» صرف حضور انسان است در زمین، یک حضوری بدون کنش و بدون «ساخت». انسان در این حالت هیچ نسبتی با «پدیده»های پیرامون خود در هستی ندارد. مقابل این امر «سکنی گزیدن» است که حضور کنشمند انسان در هستی را میرساند و از همین رهگذر با مفاهیم «ساختن» و «خلاقیت» پیوندهای بدون مرزی دارد. به عبارتی اگر انسان صرفا در مکان باشد، به معنای زندگیاش، اما و اگر وارد است، اما اگر انسان سکونت گزیند، واجد عمیقترین معانی برای زندگی است.
اگر کنه تاریخ فرهنگی جوامع و تمدنها را مورد واکاوی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که در جوامع دو نظام معرفتشناسانه در معنابخشی به زندگیها وجود داشتهاند: شعر و فلسفه و عجیب آنکه متفکران در این زمینه همیشه شعر را مقدم بر فلسفه دانسته اند. در تفکر خود بنیاد یونانی شعر را با واژه poiesis میشناختند که معنایش با خلاقیت پیوند دارد. از دل این معنی، واژه Poetics درآمد و نام رساله معلم اول شد در موضوعات هنر و نقد هنر. معنای تحت اللفظی Poetics سازوکار آفرینش خلاقه است. این واژه در تمدن اسلامی به بوطیقا تبدیل شد که ذاتش «فن شعر» بود و شاید بهترین کارکرد را متفکران مسلمان از این رساله گرفتند و آن را در زمره منطقیات ارسطو قرار دادند، کاری که خود متفکر برجسته یونان انجام نداده بود.
بردن بوطیقا به حوزه علم منطق که در اصل علم ابزار است، برای امروز ما میتواند وجهی از معنا بخشیدن به زندگی را پیدا کند و شاید روی همین اصل بتوان گفت که متفکران مسلمان پیش از هرکس دیگری فهمیده بودند که زندگی بشر در اساس و بنیاد خود شاعرانه است، چرا که انسان در زمین سکنی گزیده نه اینکه صرفا آمده تا «در زمین باشد». پس هر زمان که حس کردیم زندگی معنای خود را باخته و بشر در عصر بیمعنایی (یا به تعبیر اندیشمند بزرگ آلمانی بیخدایی) بسر میبرد، باید نخستین دلیلش را در قطع پیوند بشریت با شعر بیابیم. ما ایرانیان همیشه با شعر پیوند داشتهایم و اگر تاریخ تمدن ایران زمین را مورد واکاوی قرار دهید متوجه خواهید شد که از قضا هر زمان که شعر ایران در اوج خلاقیت قرار داشته، فرهنگ، تمدن و علم نیز در اوج بوده و دورههای افول از نظر تمدنی دورههایی هستند که شعر افول کرده و جایگاه خود در جامعه را از دست داده است. اکنون نیز اگر فکر میکنیم در حوزههای علم، فرهنگ و حتی سیاست دچار نقصها و اشکالاتی هستیم پیش از هرچیز باید به بررسی جریانهای ادبیمان بپردازیم و ببینیم نسبت ما با شعر در چه وضعیتی قرار دارد؟
جشنوارههای ادبی به مثابه یک رویداد عمل کرده و نمیگذارند که پیوندهای جامعه با شعر قطع شود، بویژه در زمانه فعلی که شاید عصر غیاب معنا و عصر غیاب خلاقیت، یا به عبارتی عصر غیاب زیست شاعرانه و رو آمدن زیست تکنیکال باشد. جشنوارهها با تمرکز بر شعر هشدار میدهند که مبادا فراموش کنیم که بنیاد هستی ما شاعرانه است.
با این جملات نمیخواهم بگویم که جامعه فعلی ایران به «بی معنایی» کامل مبتلا شده، حرفم این است که جشنوارههای بزرگ ادبی کشور که شاخصترین آنها جشنواره معظم شعر فجر است، به مثابه یک هشدار برای عموم مردم نمیگذارند که پیوند شعر با زندگی روزمره جامعه قطع شود. در واقع شاید هدف اصلی از بنیاد گذاشتن چنین جشنوارهای که برآیند همه جریانهای شعری و آفرینش خلاقه همه شاعران در جای جای ایران است، دنبال کردن همین هدف مقدس باشد. ضمن اینکه این جشنواره را میتوان ویترین اندیشههای معاصر ایران نیز دانست. اندیشههایی که روشن کننده افقهای پیشرفت در جامعه هستند.
پس فارغ از هر خط و فکر سیاسی باید این جشنواره را پاسداشت و بدان احترام گذاشت. یک وجه احترام گذاشتن به این جشنواره نیز این است قید «موسمی» بودن و تحدید به روزهای خاص از آن برداشته شود. این جشنواره باید حضورش به تمامی روزهای سال تسری پیدا کند تا توانایی تاثیرگذاریاش به حد اعلی برسد.»
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: جشنواره جشنواره فیلم فجر جشنواره فجر جشنواره فیلم کن جشنواره موسیقی مثابه یک جشنواره ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۱۵۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتمان «شهر زندگی» نظام معنایی را منظم میکند
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان گفت: گفتمان «شهر زندگی» رقیبی برای موضوع یا برنامهای نیست، این گفتمان چتری است تا نظام معنایی را منظم کند، در ادامه و ذیل این گفتمان، برنامهها هم میتواند اجرایی و عملیاتی شود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا احمد مهرشاد امروز _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در هشتمین نشست شهراندیشان با موضوع تبیین گفتمان «اصفهان من شهر زندگی» اظهار کرد: وضعیت اصفهان همچون دیگر فضاهای موجود در کشور و جهان نشان میدهد که مشکلات ما پیچیدهتر و سرمایهها هم محدود شده است.
وی با اشاره به توجه به دو مقوله تمرکز و دقت برای هزینه کردن سرمایهها گفت: گفتمان امری بدیهی است که همه ذیل آن گفتمان، فکر، زندگی و عمل میکنند.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه جامعه بدون گفتمان باقی نمیماند گفت: یکی از فرمهای شکلگیری گفتمان، طراحی شعاری است که جامعه نسبت به آن اجماع پیدا کند و در نهایت آن شعار به دستمایه اولیه برای شکل گیری گفتمان تبدیل میشود.
مهرشاد با بیان اینکه این دوره مدیریت شهر با شعار اصفهان من شهر زندگی آغاز بهکار کرد، افزود: در آغاز این پژوهش واژگان و زمینههای موجود در فضای ادبیات شهری مانند شهر اسلامی، شهر همگرا، زیست پذیری و شهر زندگی مورد بررسی قرار گرفت، در نهایت به این نتیجه رسیدیم که زندگی مفهومی است که امکان اجماع گفتمانی دارد.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با اشاره به انجام مصاحبه با مدیران و صاحب نظران، کد گذاری منابع، بررسی استاد مختلف، مطالعات مدیریت دانش، آمارنامه و اطلس شهر، مصاحبه با شهردار و معاونان و در مجموع انجام ۸۰۰ نفر ساعت کار پژوهشی گفت: روش علی_ لایهای در طراحی گفتمان شهر زندگی استفاده شد، در این راستا عناوین اصلی بین همه ما باید مشترک شود تا بتوان آن را حل کرد.
وی ادامه داد: در مرحله دوم واکاوی، سنجش و شاخص سازی انجام شد، در این راستا وضعیت امروز اصفهان و بررسی نسبت مفهوم زندگی با مسأله را در دستور کار قرار دادیم.
مهرشاد با اشاره به بازبینی و اصلاح استعارهها و تحلیل محتوای کیفی افزود: بر اساس مطالعات وضعیت موجود اصفهان نشان میدهد که شاخص زیستپذیری اصفهان پایین است و در کنار آن هم احساس زیستپذیری نیز در رده پایین قرار دارد؛ گاهی شاخص نگرانی جامعه به لحاظ زیستپذیری بیشتر از آمارها است.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با تاکید بر اینکه یکی از معانی شهر زندگی، شهر قابل زیست است، گفت: هنوز الگوی شهرسازی برای دشت پر خطر فرونشست را طراحی نکردیم، قوانین شهرسازی بر اساس این مخاطرات پیشبینی نشده است.
وی با تاکید بر اینکه واگرایی سیستمی و گسست اجتماعی موجب زیستپذیری کم میشود و حتی احساس آن را هم ایجاد میکند، تصریح کرد: یکی از نمونههای واگرایی سیستمی این است تا حتی زمانی که میخواهیم تبادل ساده داده انجام دهیم، خودش تبدیل به مسئله میشود، همین امر زیستپذیری را دچار خدشه میکند.
مهرشاد با اشاره به اینکه در شهر زندگی باید بهدنبال هم آهنگی و همافزایی باشیم، یادآور شد: در اصفهان اجماع گفتمانی نداریم، اگر نیروهای فعال و مؤثر در اصفهان بررسی شوند میبینیم که هر کدام گفتمان و رویایی را در شهر پیش میبرند، این امر بنابر نتیجه پیمایش انجام شده، حتی به مردم هم سرایت کرده است.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه در لایه چهارم پژوهش به سه استعاره وضع موجود و سه استعاره وضع مطلوب رسیدیم اظهار کرد: در نگاه مردم ما، شهر مثل سرمایهای است که قدم به قدم در حال از دست رفتن است، در نگاه فرهنگی _ اجتماعی یک نوع افسوس به همراه دارد.
وی گفت: مدیریت شهر در انتخاب بعضی واژهها آنجا که با مردم ارتباط دارد، باید دقت بیشتری کند، برای مثال واژه آزادسازی اینگونه به ذهن متبادر میشود که آن ملک یا زمین در تصرف دشمن قرار دارد و واژه آزادسازی برای آن به کار میرود.
مهرشاد با اشاره به اینکه ما نمیتوانیم استعاره خلق کنیم اما مواردی از استعاره را که وجود دارد بازخوانی و فراخوان میکنیم گفت: آنچه برای شهر به آن رسیدیم ققنوس بود، استعارهای که در همه اساطیر به ویژه اسطورههای ایرانی وجود دارد و نماد نامیرا بودن است.
وی ادامه داد: اصفهان در تاریخ خود روزهای تلخ بسیاری دیده است اما نامیرا مانده و حتی پس از آن به شکوه رسیده است، باید بدانیم استعاره ققنوس نفی مشکل نمیکند بلکه میگوید این سرزمین، این خاک، این نظام فرهنگی به رغم مشکلات تاب آوری و ظرفیت گذار را دارد.
مهرشاد یادآور شد: روز ۲۵ آبان برای مردم اصفهان مصداق بارزی از نماد ققنوس است که در یک روز بیش از ۳۰۰ شهید را تشییع کردند، آن مراسم را در همان روز به صحنه باشکوه اعزام فرزندان خود به جبههها تبدیل کردند، در این راستا معتقدم زاینده رود هم با ققنوس نسبتی دارد، ما همچون دیگر شهرها مسیر رودخانه را نه به پارکینگ تبدیل کردیم و نه در آن ساخت و ساز انجام دادیم، زیرا به زایندگی آن ایمان داریم و میدانیم با اینکه مشکل دارد اما زاینده است و از دل مشکلات خودش را عبور خواهد داد.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: شهرداری هم اگر میخواهد به نیک نامی عمل کند، باید یک اسطوره برای خودش داشته باشد، که آن اسطوره میتواند «شیخ بهایی» باشد، شخصیتی که تدبیر و قدرت را توأمان دارد، اگر شهرداری خود را به قامت شیخ بهایی نزدیک کند تعامل مردم با این نهاد به گونهای دیگر خواهد شد.
وی تاکید کرد: در حوزه شهروندان باید بازتولید هویتی را انجام دهیم، بدانیم شهر زندگی، شهر روایت مند است، در شهر زندگی به روایتهای شهر توجه میشود، اول شهر را میخوانند و بعد مینویسند، زیرا در این نگاه، شهر را موجود زنده میدانند.
مهرشاد با بیان اینکه پروژههایی نظیر ارگ جهان نما و میدان امام علی (ع) ممکن است در زمان خود طرحهای خوبی بوده باشند اما نمادهایی از گوش ندادن به روایت شهر هستند، مدیریت شهر اگر قرار است ساخت و سازی انجام دهند یا اقدامی داشته باشد باید روایت شهر را بشنوند تا ماندگار شود.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه اصفهان گفت: گفتمان «شهر زندگی» رقیبی برای موضوع یا برنامهای نیست، این گفتمان چتری است تا نظام معنایی را منظم کند، در ادامه ذیل این گفتمان برنامهها هم میتواند اجرایی و عملیاتی شود.
کد خبر 749848